دربــاره اخلاق اسلامی
اهمیت علم اخلاق اسلامی
مبحث اخلاق، از مهمترين مباحث قرآنى و روایی است. اصولا تكامل اخلاقى در فرد و جامعه، مهمترين هدفى است كه اديان آسمانى بر آن تكيه مىكنند و ريشه همه اصلاحات اجتماعى و وسيله مبارزه با مفاسد و پديدههاى ناهنجار مىشمرند.
آیات و روایات زیر دال بر این مدعاست:
1. «هو الذى بعث فى الأميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و إن كانوا من قبل لفى ضلال مبين»[1].
2. «قد أفلح من زكيها و قد خاب من دسيها»[2].
3. «قد أفلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى»[3].
4. عن رسولالله(ص): «إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق»[4]؛ «من تنها براى تكميل فضائل اخلاقى مبعوث شدهام».
تعبير به «إنما» كه به اصطلاح براى حصر است، نشان مىدهد كه تمام هدف بعثت پيامبر(ص) در همين امر؛ يعنى تكامل اخلاقى انسانها خلاصه مىشود.
5. عن رسولالله(ص): «إنّما العلم ثلاثة: آية محكمة أو فريضة عادلة أو سنّة قائمة و ماخلاهنّ فهو فضل»[5]؛ «همانا علم منحصر به سه چيز است: آيه محكمه يا فريضه عادله يا سنّت قائمه و غير از اينها فضل است».
بنا به فرمایش امام خميني(ره)، مراد از «آيه محكمه»، علوم عقليه، عقايد حقه و معارف الهيه، مقصود از «فريضه عادله»، علم اخلاق و تصفيه قلوب و مراد از «سنّت قائمه»، علم فقه است.
توضیح آنکه انسان داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است: اوّل، عالم آخرت و عالم غيب و مقام روحانيت و عقل؛ دوم، عالم برزخ و مقام خيال؛ سوم، عالم دنيا و مقام ملك.
براى هريك از اينها كمال خاصى و تربيت مخصوصى است و عملى است مناسب با آن و انبيا(ع)، متكفل دستور آن اعمال هستند. پس علوم نافعه منقسم به اين سه علم، ميشوند؛ يعنى، علمى كه مربوط است به كمالات عقلي و وظايف روحي و علمى كه مربوط به اعمال قلبي و وظايف آن است و علمى كه مربوط به اعمال قالبي و وظايف نشئه ظاهره نفس است.
اما علومى كه تقويت و تربيت عالم و روحانيت و عقل مجرد را كند، علم به مبدأ وجود و حقيقت و مراتب آن و بسط و قبض و ظهور و رجوع آن میباشد که متكفل اين علم پس از انبيا و اوليا(ع)، فلاسفه و اعاظم از حكما و اصحاب معرفت و عرفان هستند.
و علومى كه مربوط به تربيت قلب و تزکیه و تهذیب آن است، علم به محاسن اخلاق و علم به قبايح اخلاق و علم به مبادى وجود آنها و علم به كيفيت تنزه از آنها میباشد که متكفل اين نيز پس از انبيا و اوصيا(ع)، علماى اخلاق و اصحاب رياضات و معارفند.
و علومى كه مربوط به تربيت ظاهر است، علم فقه و مبادى آن و علم آداب معاشرت و تدبير منزل و سياست مدن است كه متكفل آن پس از انبيا و اوصيا(ع)، علماى ظاهر و فقها و محدثين هستند.[6]
تعريف علم اخلاق
«اخلاق، جمع «خُلْق» (بر وزن قُفل) و «خُلُق» (بر وزن افق) ميباشد
به گفته «راغب» در كتاب «مفردات»، اين دو واژه در اصل به يك ريشه بازمىگردد، خلق [بر وزن فلس] به معنى هيئت و شكل و صورتى است كه انسان با چشم مىبيند و خلق [بر وزن قفل] به معنى قوا و سجايا و صفات درونى است كه با چشم دل ديده مىشود.
بنابراين مىتوان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است» و به گفته بعضى از دانشمندان، گاه به بعضى از اعمال و رفتارى كه از خلقيات درونى انسان ناشى مىشود، نيز اخلاق گفته مىشود (اولى اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى).
«اخلاق» را از طريق آثارش نيز مىتوان تعريف كرد و آن اينكه «گاه فعلى كه از انسان سرمىزند، شكل مستمرى ندارد، ولى هنگامى كه كارى بهطور مستمر از كسى سرمىزند (مانند امساك در بذل و بخشش و كمك به ديگران) دليل بر اين است كه يك ريشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد؛ آن ريشه را خلق و اخلاق مىنامند.
اينجاست كه «ابن مسكويه» در كتاب «تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق»، مىگويد: «خلق، همان حالت نفسانى است كه انسان را به انجام كارهايى دعوت مىكند بىآنكه نياز به تفكر و انديشه داشته باشد». همين معنى را مرحوم فيض كاشانى در كتاب «حقائق» آورده است؛ آنجا كه مىگويد: «بدان كه خوى عبارت است از هيئتى استوار با نفس كه افعال بهآسانى و بدون نياز به فكر و انديشه از آن صادر مىشود».
و به همين دليل اخلاق را به دو بخش تقسيم مىكنند: «ملكاتى كه سرچشمه پديدآمدن كارهاى نيكو است و اخلاق خوب و ملكات فضيله ناميده مىشود و آنها كه منشأ اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملكات رذيله مىگويند.
و نيز از همين جا مىتوان علم اخلاق را چنين تعريف كرد: «اخلاق علمى است كه از ملكات و صفات خوب و بد و ريشهها و آثار آن سخن مىگويد» و به تعبير ديگر: «سرچشمههاى اكتساب اين صفات نيك و راه مبارزه با صفات بد و آثار هريك را در فرد و جامعه مورد بررسى قرار مىدهد».
البته همانطوركه گفته شد، گاه به آثار عملى و افعال ناشى از اين صفات نيز واژه «اخلاق» اطلاق مىشود؛ مثلا اگر كسى پيوسته آثار خشم و عصبانيت نشان مىدهد به او مىگويند: اين اخلاق بدى است و بهعكس هنگامى كه بذل و بخشش مىكند مىگويند: اين اخلاق خوبى است كه فلان كس دارد؛ در واقع اين دو، علت و معلول يكديگرند كه نام يكى بر ديگرى اطلاق مىشود».[7]
رابطه اخلاق و فلسفه
«فلسفه در يك مفهوم كلى به معنى آگاهى بر تمام جهان هستى است به مقدار توان انسانى و به همين دليل، تمام علوم مىتواند در اين مفهوم كلى و جامع داخل باشد و روى همين جهت، در اعصار گذشته كه علوم محدود و معدود بود، علم فلسفه از همه آنها بحث مىكرد و فيلسوف كسى بود كه در رشتههاى مختلف علمى آگاهى داشت.
در آن روزها فلسفه را به دو شاخه تقسيم مىكردند:
الف) - امورى كه از قدرت و اختيار انسان بيرون است كه شامل تمام جهان هستى بهجز افعال انسان، مىشود.
ب) - امورى كه در اختيار انسان و تحت قدرت او قرار دارد؛ يعنى، افعال انسان.
بخش اول را حكمت نظرى مىناميدند و آن را به سه شاخه تقسيم مىكردند:
1. فلسفه اولى يا حكمت الهى كه در باره احكام كلى وجود و موجود و مبدأ و معاد صحبت مىكرد.
2. طبيعيات كه آن هم رشتههاى فراوانى داشت.
3. رياضيات كه آن هم شاخههاى متعددى را در بر مىگرفت.
اما قسمتى كه مربوط به افعال انسان است، آن را حكمت عملى مىدانستند و آن نيز به سه شاخه تقسيم مىشد:
1. اخلاق و افعالى كه مايه سعادت يا بدبختى انسان مىشود و همچنين ريشههاى آن در درون نفس آدمى.
2. تدبير منزل است كه مربوط است به اداره امور خانوادگى و آنچه تحت اين عنوان مىگنجد.
3. سياست و تدبير مدن كه در باره روشهاى اداره جوامع بشرى سخن مىگويد.
و به اين ترتيب آنها به اخلاق شكل فردى داده، آن را در برابر «تدبير منزل» و «سياست مدن» قرار مىدادند.
بنابراين «علم اخلاق» شاخهاى از «فلسفه عملى» يا «حكمت عملى» است.
ولى امروز كه علوم، شاخههاى بسيار فراوانى پيدا كرده و به همين دليل از هم جدا شده است، فلسفه و حكمت غالباً به همان معنى حكمت نظرى و آن هم شاخه اوّل آن؛ يعنى امور كلّى مربوط به جهان هستى و همچنين مبدأ و معاد اطلاق مىشود».[8]
رابطه اخلاق و عرفان
«اما در مورد رابطه «اخلاق» و «عرفان» و «اخلاق» و «سير و سلوك إلى الله» نيز مىتوان گفت: «عرفان» بيشتر به معارف الهى مىنگرد، آن هم نه از طريق علم و استدلال، بلكه از طريق شهود باطنى و درونى؛ يعنى قلب انسان آنچنان نورانى و صاف گردد و ديده حقيقتبين او گشوده شود و حجابها برطرف گردد كه با چشم دل ذات پاك خدا و اسما و صفات او را ببيند و به او عشق ورزد.
بديهى است علم اخلاق چون مىتواند به برطرف شدن رذائل اخلاقى كه حجابهايى است در برابر چشم دل، كمك كند، يكى از پايههاى عرفان الهى و مقدمات آن خواهد بود.
و اما «سير و سلوك إلى الله» كه هدف نهايى آن، رسيدن به «معرفة الله» و قرب جوار او است، آن هم در حقيقت مجموعهاى از «عرفان» و «اخلاق» است. سير و سلوك درونى، نوعى عرفان است كه انسان را روزبهروز به ذات پاك او نزديكتر مىكند، حجابها را كنار مىزند و راه را براى وصول به حق هموار مىسازد و سير و سلوك برونى همان اخلاق است، منتها اخلاقى كه هدفش را تهذيب نفوس تشكيل مىدهد، نه فقط بهتر زيستن از نظر مادى».[9]
اصول مسائل اخلاقى
«گروهى از فلاسفه قديم كه از بنيانگذاران علم اخلاق محسوب مىشوند، براى اخلاق اصول چهارگانه قائل بودند و به تعبير ديگر، فضائل اخلاقى را در چهار اصل خلاصه كردهاند:
1. حكمت؛ 2. عفت؛ 3. شجاعت؛ 4. عدالت.
و گاه خداپرستى را هم به آن ضميمه كرده و آن را به پنج اصل رساندهاند.
بنيانگذار اين مكتب را «سقراط» مىتوان شمرد؛ او معتقد بود:
«نيكوكارى (و اخلاق) بسته به تشخيص نيك و بد (يعنى دانائى) است و فضيلت بهطور مطلق جز دانش و حكمت چيزى نيست، اما دانش چون در مورد ترس و بىباكى؛ يعنى آگاهى بر اينكه از چه چيز بايد ترسيد و از چه چيز بايد نترسيد ملاحظه شود، «شجاعت» است و هرگاه در باره تمناهاى نفسانى به كار رود، «عفت» خوانده مىشود و هرگاه علم به قواعدى كه حاكم بر روابط مردم نسبت به يكديگر است، منظور گردد «عدالت» است و اگر وظائف انسان نسبت به خالق در نظر گرفته شود، «ديندارى و خداپرستى» است. اين فضائل پنجگانه؛ يعنى حكمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستى، اصول نخستين اخلاق سقراطى است».
بسيارى از دانشمندان اسلام كه در باره علم اخلاق كتاب نوشته يا بحثهايى داشتهاند، اين اصول چهارگانه يا پنجگانه را پذيرفته و دقتهاى بيشترى روى آن به عمل آورده و پايههاى محكمترى براى آن چيدهاند و آن را مبناى نگرشهاى اخلاقى خود در همه زمينهها قرار دادهاند.
آنها در نگرش تازه خود به اين اصول مىگويند:
نفس و روح انسان داراى سه قوه است:
1. قوه «ادراك» و تشخيص حقايق؛
2. جاذبه يا نيروى جلب منافع و به تعبير ديگر «شهوت» (هرگونه خواستهاى به معنى وسيع كلمه)؛
3. نيروى دافعه و به تعبير ديگر «غضب».
سپس اعتدال هريك از سه قوه را يكى از فضائل اخلاقى دانستهاند كه به ترتيب «حكمت» و «عفت» و «شجاعت» ناميدهاند.
سپس افزودهاند: هرگاه نيروى شهوت و غضب در اختيار قوه ادراك و تميز نيك و بد قرار گيرد، «عدالت» حاصل مىشود كه اصل چهارم است؛
بهتعبير ديگر، تعادل هريك از قواى سهگانه مزبور بهتنهایى فضيلتى است كه حكمت و عفت و شجاعت نام دارد و تركيب آنها با يكديگر؛ يعنى تبعيت شهوت و غضب از نيروى ادراك، فضيلت ديگرى محسوب مىشود كه عدالت نام دارد؛ چراكه بسيار مىشود، انسان، شجاعت كه حد اعتدال نيروى غضب است دارد، ولى آن را بجا مصرف نمىكند (مثل اينكه آن را در جنگهاى بيهوده و بىهدف به كار مىگيرد؛ در اينجا شجاعت وجود دارد، ولى عدالت نيست، اما اگر اين صفت فضيلت (شجاعت) در راه يك هدف عالى و عقلانى به كار گرفته شود؛ يعنى با حكمت آميخته گردد، عدالت به وجود مىآيد.
به اين ترتيب، علمای اخلاق تمام فضائل و صفات برجسته انسانى را زير پوشش يكى از اين چهار اصل قرار دادهاند و عقيده دارند فضيلتى نيست جز اينكه تحت يكى از اين چهار عنوان جاى مىگيرد و بهعكس، رذائل همواره در طرف افراط و تفريط يكى از اين چهار فضيلت است».[10]
رویکردهای اخلاق اسلامی
«در یک تقسیمبندی میتوان رویکردهای اخلاق اسلامی را اینگونه تبیین کرد:
الف) - رویکرد فلسفی اخلاق اسلامی: که با نفسشناسی آغاز میشود. در این رویکرد، ابتدا قوای نفس، مخصوصا سه قوه اصلی (قوه ناطقه، قوه غضبیه، قوه شهویه) که صدور اعمال پسندیده و ناپسند به آنها مربوط است، تبیین میگردد، سپس فضائل و رذائل مخصوص هرکدام بیان میشود. هدف اصلی در این رویکرد، شناخت نفس، فضائل و رذائل نفسانی و راههای سلب رذائل و جلب فضائل است.
ب) - رویکرد عرفانی اخلاق اسلامی: که بر پایه رابطه با خدا و به هدف نزدیک شدن به او طراحی شده است. عرفا معتقدند منازل متعددی برای رسیدن به مقام قرب الهی وجود دارد که بدون طی آن منازل نمیتوان به مقام قرب الهی رسید. در این رویکرد، هدف اصلی، رسیدن به خدا و فانی شدن در اوست.
ج) - رویکرد نقلی اخلاق اسلامی: که فقط به نقل اخلاقیات، مواعظ و معارف اخلاقی موجود در آیات و روایات پرداخته میشود و هدف اصلی این رویکرد، رسیدن به مقام قرب الهی با استفاده از راههای بیانشده در آیات قرآن و روایات است.
د) - رویکرد اخلاق تلفیقی: که از سه رویکرد فلسفی، عرفانی و نقلی در مباحث اخلاقی بهره میجوید. در این شیوه، تلفیق گاه روایی - فلسفی، گاه روایی - عرفانی، گاه روایی - فلسفی و عرفانی است. این شیوه از قرن پنجم به بعد مشاهده میشود».[11]
كتابخانه اخلاق اسلامی
برنامهای که هماکنون پیش روی شماست، دربردارنده مهمترين كتابهاي مربوط به رويكردهاي مختلف اخلاق است؛ از قبيل:
- نهج البلاغة، مجموعه ورام، مشکاة الأنوار، الزهد، مصادقة الإخوان، غرر الحکم، بحار الأنوار، الکافی، شعب الإیمان، الأدب المفرد و... (در رویکرد اخلاق نقلی).
- اخلاق نیکوماخوس، تهذیب الأخلاق، اخلاق ناصری، فصول منتزعه، رسائل اخوان الصفاء، التنبیه علی سبیل السعادة و... (در رویکرد اخلاق فلسفی).
- منازل السائرین، اللمع في التصوف، قوت القلوب، رساله قشیریه، أوصاف الأشراف، رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، و... (در رویکرد اخلاق عرفانی).
- إحیاء علوم الدین، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، أدب الدنیا و الدین، الحقائق فی محاسن الأخلاق، الذریعة إلی مکارم الشریعة، جامع السعادات، معراج السعادة، روضة الأنوار عباسی، ریاضة النفس و... (در رویکرد اخلاق تلفیقی).
آمار کتابها
- تعداد کل عناوین: 343 عنوان
- تعداد جلد: 598 جلد در 577 مجلد
- تعداد عنوان عربی: 172 عنوان.
- تعداد عنوان فارسی: 148 عنوان.
- تعداد عنوان فارسی- عربی: 23عنوان.
پیشینه نرمافزار کتابخانه اخلاق اسلامی
در گذشته، شماری از كتابهاي مرتبط با اخلاق اسلامی، متناسب با موضوع آنها، در نرمافزارهای مختلف، از قبیل کتابخانه جامع الأحادیث، حكمت اسلامي، عرفان و نور الجنان به كاربران نرمافزارهاي نور عرضه شده است، ولی چون پراکندگی آنها ذهن را میآزارد، بر آن شدهایم تا در این نسخه، معظم منابع اخلاقي را تا آنجا که میسر است در هر چهار رويكرد نقلی، فلسفی، عرفانی و تلفیقی در کتابخانه اخلاق اسلامی بگنجانيم.
پی نوشت
[1].سوره جمعه، آيه 2.
[2].سوره شمس، آيات 9 و 10.
[3].سوره اعلى، آيات 14 و 15.
[4].علامه مجلسي، بحار الأنوار، چاپ دار إحياء التراث العربی، بيروت، الطبعة الثانية، 1403ق، ج 16، ص 210 و كنز العمّال، چاپ موسسة الرسالة، بيروت، الطبعة الخامسة، 1405ق، حديث 52175، جلد 3، ص 16.
[5].كليني، الكافي، چاپ دار الكتب الإسلامية، تهران، نوبت چهارم، 1407ق، ج 1، ص 32.
[6]. نك: امام خميني، شرح چهل حديث، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، چاپ چهارم، سال 1388ش، ص 385 - 387.
[7]. ناصر مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، مدرسه امام علي بن ابيطالب، قم، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 24 و 25.
[8].;همان، ص 25 و 26.
[9].همان، ص 27.
[10].همان ، ص 99 - 101.
[11].برگرفته از: محمدجواد رودگر، گذري بر منابع و مسلكهاي اخلاق اسلامي، پایگاه مجلات تخصصی نور، نشریه: فصلنامه كتاب نقد، بهار 1383، ،شماره 30 (23 صفحه، از ص 132 تا 154).
دیگران را با نوشتن نقد، بررسی و نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.
هر گونه سوال، ابهام توسط مدیران پشتیبانی سایت پاسخ داده می شود.